ضمیر

خوشا آن دم کز استغنای مستی / فراغت باشد از شاه و وزیرم

ضمیر

خوشا آن دم کز استغنای مستی / فراغت باشد از شاه و وزیرم

وبنبشته هایی
در باب فرهنگ و ادب و انسان

ایوان مدائن تکنولوژیک را ...

دوشنبه, ۲۰ تیر ۱۴۰۱، ۰۹:۳۷ ب.ظ

گاهی زرِ  انسان او را به زیر می کشد ، تبدیل به لباس شیکی  می کندش  که آغاز و انجامش  در طوافی مشرکانه است  لابلای معبودان آویخته از چوب رختی  یا ارز دیجیتال بی پشتوانه ایی در رقابتی کور برای سقوط در اعماق درّه های سیلیکون ولی .

گاهی زورِ  انسان او را مقهور  می کند ، به زنجیرش می کشد و در نهایت از میان برش می دارد  گرگ می شود و او می شود  گرگ پیر و خسته ایی که جز رانده شدن از گله سرنوشتش نیست .
 برّه ها از گرگ پیر فرتوت  نمی ترسند .

و گاهی تصویر  زیبا ی انسان از خودش می سازد و تزویر ی که در مقابل  جهان بکار می بندد که او را زمین می زند ، او را از مسیر رشد  کنار می زند  و فرو می کاهدش  به مجسمه ایی شیشه ایی که هر دم ممکن است با کوچکترین ضربه ایی ترک بردارد و بگسلد  و یا رباتی که میزبان لباس های فاخر و تجملات تایتانیکی است ، 
یا عروسک خوشرنگ و لعابی  که  به قول فروغ فرخزاد با هر فشار هرزه ی دستی داد می زند من چه خوشبختم !
از آن صورتکهایی که  از  فرط بی لک و پیس بودن و  از زیادی آب و رنگ شان  نتوانی  باور  کنی که ساخته دست پدر و مادرشان باشند.

ربات هایی که از ابتدای تولدشان در لباسی کاملا انسانی ، اسیرانی اند در چنبره اهرام ِ

 

فصل چهارم دنیای غرب westword

 

زر و زور و تزویر ، تیغ و طلا و تسبیح ، استتثمار و استعمار و استحمار 
و ببینده باهوش می تواند در مقایسه ایی ساده از خود بپرسد  
ما چرا اسیریم ؟ 

 

حجاب چهره ی جان می شود غبار تنم 
خوشا دمی کزین چهره ،  پرده بر فکنم 

 

 نخستین قسمتهای  فصل چهارم سریال westword این ها را هم می خواهد بگوید .
 ‏
 در ادامه همان بازنمایی مدرنش  از اسطوره ی *فلک لعبت باز*  ،  که از فصل اول شروع کرده بود به روایت نمودنش .:
 ‏ 
 ‏هدف نهایی جوامع تحت ستم رهایی از ستم است و شروع یک  زندگی مستقل  برای خودشان ،
 ‏اما   روزی انها  طاقتشان طاق  شود ،  بی تاب می شوند و دستان لرزانشان علیرغم برنامه ریزی و تربیتِ  کهن شان،  به ماشه می رود و فلز ،  می جنگند و تغییر می دهند   نه لزوما به هدف بهبود   و در نهایت دستگاه ستم کننده  را از ناز و نا  می اندازند ، 

 ‏ آیا می توانیم در آن صورت  انها را  کاملن رها شده  و آزاد محسوب نماییم ؟
  
 ‏ اگر این رهاشده گی  ، آزار دیگری  باشد هبه شده از سمت همانها که قبلن حاکم بودند و اکنون در پشت پرده اند ،  آنوقت چه ؟ 
 ‏
 ‏اگر این جهان ،  روی دیگر همان  لابیرنت تاریک هزارتویی  باشد که خیال می کردیم دربِ خروجی اش را یافته اییم  آنوقت چه ؟
 
اگر اصلا دربی نداشته باشد چه ؟ 

 ‏اگر  هنوز اندر خم ِ یک کوچه بوده  باشیم  ...


 

۰۱/۰۴/۲۰
محمّدرضا پریشی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی